برای نمایش مطلب روی کادر روبرو(کادر زرد رنگ)کلیک کنید.
- ۲ نظر
- ۰۲ آذر ۹۴ ، ۱۵:۲۷
- ۳۴۳ نمایش
برای نمایش مطلب روی کادر روبرو(کادر زرد رنگ)کلیک کنید.
برای نمایش مطلب روی کادر روبرو(کادر زرد رنگ)کلیک کنید.
* والدین آگاه به فرزندان خود راهبردهایی برای کنار آمدن با فراز و نشیب های زندگی می آموزند. آنها به هیجان های منفی اعتراض نمی کنند یا آنها را نادیده نمی گیرند بلکه آنها را واقعیت های زندگی می دانند و از لحظات هیجانی مثلا خشمگین شدن کودک، به عنوان فرصت هایی برای آموختن درس های مهم زندگی به کودکانشان استفاده می کنند.
* با احساسات ناراحت کننده کودکانتان همدردی کنید و آنها را در جهت کنار آمدن با آن احساس راهنمایی کنید. مثلا اگر مادری برای رفتن به سر کار فرزندش را به مهد کودک می سپارد، باید احساس ناراحتی فرزندش را بپذیرد و او را برای ناراحت شدن سرزنش نکند بلکه باید به کودک بفهماند که احساسات او ملاقات با همکارش را لغو می کند. به این ترتیب مادر به فرزندش شناختن، تجربه کردن، قبول هیجانات و رها شدن از احساسات بد را می آموزد.
* در سال های اخیر مصرف خودسرانه دارویی در بین جوانان افزایش یافته و به ویژه در برخی گروه های خاص که نیاز به تمرکز بیشتر و پشتکار بیشتر دارند، مصرف بیشتر این دارو را شاهدیم. این دارو ریتالین نام دارد. دارویی که قرار بود تنها به افرادی تجویز شود که ضرورت مصرف آن توسط پزشک تایید شود. نکته ی مهم مشترک در بین همه مصرف کنندگان خودسرانه داروی ریتالین، این است که آن ها افرادی هستند که نیاز به شب بیداری، انرژی و تمرکز بیشتر در شب دارند و بدون بررسی مصرف آسیب زننده این دارو، به سمت مصرف این داروی روان گردان زیان آور کشیده می شوند.
* همکاری با همسالان و شرکت در فعالیت های جمعی فرصت مناسبی برای یادگیری خودآگاهی، تحمل دیگران و احترام به یکدیگر به دست می دهد. والدین در خانواده مهمترین نقش را در ارتقای هوش هیجانی فرزندان ایفا می کنند. ایجاد یک محیط امن عاطفی در خانواده تا کودکان با آزادی درباره احساساتشان با والدین گفتگو کنند، می تواند بسیار کمک کننده باشد. والدین خوب والدینی پر از هیجانات گوناگون هستند. کودکان از طریق خانواده با هیجان هایشان آشنا می شوند.
* عامل اصلی در اعتیاد مدل سازی در شروع مصرف سیگار است. برای مثال کودکان مصرف سیگار را از طریق مدل سازی رفتار بزرگسالان تجربه می کنند، آن ها با مشاهده والدینی که سیگار مصرف می کنند، از آن ها تبعیت می کنند چون والدین اولین کانال یادگیری کودکان می باشند. در طی نوجوانی، مدل سازی اساس رفتار محسوب می شود. شروع مصرف مواد در نوجوانان از طریق مدل سازی با همسالان آن ها نیز اتفاق می افتد. اهمیت توجه به دوستان در دوره نوجوانی از ضروریات پیشگیری از اعتیاد است.
* بهترین روش در رد کردن تعارفات مصرف مواد در چند شکل خلاصه می شود: ابتدا پاسخ دهی سریع در برابر طرف مقابل است؛ هرگز با مِن مِن کردن و با شک پاسخ ندهید زیرا نشان می دهد شما فرد قاطعی نیستید. روش موثر بعدی برقرار کردن تماس چشمی خوب با فرد روبرویتان است، به چشم هایش مستقیم نگاه کنید و در مرحله ی بعدی با پاسخ محکم و واضح "نه" بگویید که در را برای پیشنهادات بعدی مصرف مواد باز نگذارد و در خاتمه گفتگو را مختصر کنید و به سرعت موقعیت را ترک کنید.
* نوجوانان در گروه سنی 10 تا 12 سال به دنبال تجربه کردن هستند. در واقع آن ها می خواهند چگونگی عملکرد هرچیزی را در اطراف خود بدانند لذا برای این گروه سنی یک دوست صمیمی و یا یک گروه از دوستان بسیار مهم است و آنچه که نوجوان 10 تا 12 سال به آن علاقه مند می شود، در واقع چیزی است که سایر افراد گروه تایید می کنند و قسمتی از هویت فرد در تایید فرد توسط گروه شکل می گیرد. در این سنین بهتر است والدین، یک رابطه دوستانه با نوجوان برقرار کنند. درصورتیکه نوجوان مسائلش را با والدین مطرح نکند، با فرد دیگری مطرح می کند که ممکن است فرد قابل قبولی نباشد.
* بیشترین تلاش برای پیشگیری از مصرف مواد باید در دوره نوجوانی صورت گیرد. در واقع این دوره، مرحله ی حساسی برای شروع مصرف مواد است و بیشترین خطر در سنین 12 و 13 سالگی است. بنابراین، اطلاعات دقیق به این نوجوان در ایجاد انگیزه قوی برای مقابله با تعارف مصرف مواد در آن ها و تقویت قدرت تصمیم گیری شان، نقش عمده ای در محافظت نوجوانان دارد و لازم است خانواده ها راهکارهایی که می تواند جهت "نه" گفتن به کار رود را به فرزندان خود بیاموزند.
*اکثر والدین تصور می کنند اعتیاد ویژه افراد خاص است و فرزند آن ها هیچ گاه معتاد نخواهد شد و همین انکار، فرزند را در ورطه ی سقوط می کشاند. اگر والدین مهارت های لازم فرزند پروری را نداشته باشند، شکل گیری شخصیت کودکان دچار اختلال می شود. بنابراین، ضرورت دارد والدین آموزش های لازم برای پیشگیری از اعتیاد فرزندان خود را دریافت کنند، زیرا بسیاری از افراد معتاد در خانواده هایی بزرگ شده اند که آداب فرزند پروری را نمی دانسته اند.
سوء مصرف طولانی مدت شیشه فرد را در وضعیتی قرار می دهد که به آن سایکوز ناشی از آمفتامین یا به عبارتی جنون ناشی از شیشه می گویند. البته کم نیستند بیمارانی که اظهار می کنند با اولین یا دومین مصرف شیشه دچار این وضعیت شده اند!
جنون شیشه سیر مشخص و جالبی دارد! و با زیر نظر گرفتن دیگران شروع می شود! بیمار به دقت اطراف خود را زیر نظر می گیرد و در بسیاری موارد، از پنجره همه جا را دید می زند! حتی ممکن است برای اینکار از یک یا چند دوربین قوی هم استفاده کند! بسیار تمایل دارد که ماورای هر چیز را ببیند و از آن آگاه شود!
بعداز مدتی این وضعیت کاملا برعکس می شود و این بار بیمار تصور می کند که همه او را زیر نظر دارند! و این درست زمانی است که بدبینی به سراغش می آید و پارانوئید می شود!
فکر اینکه دیگران از پنجره یا هر جای دیگر در حال جاسوسی هستند باعث می شود که پنجره ها را با پارچه های ضخیم حتی پتو بپوشاند! باز کردن پریز برق و بستن هر گونه روزنه ای که احتمال جاسوسی از طریق آن وجود داشته باشد نیز از دیگر کارهایی است که بیمار آنرا انجام می دهد!
تصور کنید؛ فردی را که به احتمال اینکه از طریق کامپیوتر جاسوسیش را می کنند، کامپیوترش را جمع کرده، اتصالاتش را جدا و در محلی دور از دسترس قرار می دهد! شخص به شدت از دوربین گریزان است!
بدبینی بیمار شدت پیدا کرده، بصورتیکه تصور می کند دیگران برای شکست دادن یا از بین بردن او نقشه کشیده اند! و برای اثبات این قضیه هزار و یک دلیل می آورد!
شک و بدبینی در حد تهمت زدن و نسبت دادن کارهای خلاف اخلاق به خانواده و نزدیکان خود باعث ایجاد بسیاری مشکلات حاد از جمله از هم پاشیده شدن خانواده و روابط اجتماعی شده و بیمار را در سرازیری تنهایی و ورشکستگی قرار می دهد!
به علت از بین رفتن روابط اجتماعی، بیمار تنها می شود! متاسفانه در بسیاری موارد، خانواده بیمار تصور می کنند در این مرحله بیمار در حال ترک شیشه است و سیر بهبودی را طی می کند و ناخواسته در مسیری حرکت می کنند که بیمار همچنان به مصرف شیشه و این بار بی دردسر تر ادامه دهد و بیماریش پیشرفت می کند!
اگر شما هم بارها شنیده اید که مصرف کنندگان شیشه ممکن است به خود یا دیگران آسیب برسانند، این قسمت آخر را بخاطر بسپارید! هذیان گزند و آسیب ( یا همان بدبینی شدید ) و عدم آگاهی بیمار از آن باعث می شود که بیمار به خود یا اطرافیانش آسیب جانی برساند!
بیماری را تجسم کنید که به تصور اینکه همسرش با شخصی ( که واقعا خیالی بوده و اصلا در دنیای واقعی وجود ندارد) در ارتباط بوده، قصد جانش را می کند! خودکشی و دستگیری این افراد به عنوان اشرار نیز بیشتر در این مرحله صورت می گیرد!
مصرف حتی مقدار کم شیشه منجر به بی خوابی می شود: شب تا صبح نمی خوابد دایم در حال عوض کردن کانال تلویزیون یا گوش کردن موسیقی است! بی قرار می شود و یک جا دوام نمی آورد! اشتها به شدت کاهش پیدا می کند! یکی از مواردی که اطرافیان به شخص مشکوک می شوند کاهش وزن شدید و کم خوابی است!
با مصرف زیاد؛ تنفس و ضربان قلب افزایش یافته، طپش قلب پیدا می کنند. فشار خون و دمای بدنشان بالا می رود و احساس گرما می کنند پس زیاد آب می خورند! ضربان قلب نامنظم می شود. بشدت تحریک پذیر و پرخاشگر می شوند و ممکن است دست به هر خشونتی بزنند. اضطراب، گیجی، لرزش اندامها، تشنج و در نهایت ایست قلبی و مرگ هم از دیگر عوارض سوء مصرف شیشه است.
سوء مصرف طولانی مدت شیشه منجر به ایجاد بدبینی شدید، خشونت، کاهش شدید حافظه، توهم های شنوایی و بینایی، سایکوز ( جنون آنی ) و بسیاری اختلالات عصبی دیگر و در نهایت مرگ می شود. اینها توهم های جالبی هم دارند! ممکن است رنگ ها را بشنوند و صداها را ببینند!
متاسفانه شیشه شخص را در وضعیتی قرار می دهد که تمایل به درمان ندارد و شاید این مصیبت بار ترین تاثیر شیشه بر مغز باشد که درمان و پیگیری این افراد را مشکل کرده است!
به علت ترشح زیاد نوروترنسمیتر ها، بعداز اندک زمانی انتهای اعصاب مغز تحلیل رفته و مغز نمی تواند روند طبیعی خود را داشته باشد و بیمار نه اینکه علایم خوبی تجربه نمی کند بلکه فقط بخاطر ترس از عوارض ترک شیشه که مربوط به کارکرد ضعیف مغز است اقدام به سوء مصرف آن می نماید!
همچنان که گفته شد در حال حاضر درمان مواد محرک از جمله شیشه از مشکل ترین درمان های سوء مصرف مواد است که مستلزم است فرد و خانواده اش در گروه درمانی حضور مرتب داشته باشند تا بتوان فکر مصرف مجدد را از ذهن بیمار دور کرد و به خانواده آموزش داد چگونه با او رفتار کند.
سوء مصرف شیشه ترشح دوپامین، سروتونین و نور اپی نفرین را در سیناپسهای عصبی در مغز به شدت افزاش می دهد و منجر به تحریک سلولهای مغز می شود. شخصی که به سوء مصرف شیشه روی می آورد در ابتدا علایم بسیار خوبی را تجربه می کند.
در ابتدا سوء مصرف شیشه باعث می شود که تجربه های لذت بخش با شدت بیشتری احساس شوند. فرضا اگر شما از شنیدن یک موسیقی لذت می برید و محو آن می شوید شخصی که ماده محرک استفاده کرده است بر روی نت های آن موسیقی پا می گذارد و همراه با آن به پرواز در می آید!!
قدرت تمرکز و اعتماد به نفس در چنین فردی به شدت بالا می رود، خطر را از خود دور می داند. (به قول معروف دل و جراتش زیاد می شود ) حال تصور کنید چنین فردی در حال رانندگی چه وضعیتی خواهد داشت! بخاطر جرات زیاد فاصله ایمن را در نظر نمی گیرد. با سرعت زیاد از یک وجب جا سبقت گرفته، جاده را محیط خطرناکی برای خود و دیگران می کند! معمولا این افراد توسط پلیس دستگیر می شوند. اگر هم تصادف کنند تصادف های مرگباری خواهند داشت.
بسیار مهربان و صمیمی می شوند! خلاقیتشان زیاد می شود! شخصی که تا دیروز نمی توانست یک خط شعر حفظ کند شاعر می شود و شعر می گوید! بسیار دست و دلباز می شوند بطوریکه براحتی می توان از آنها پول یا چک گرفت! پس احتمال سوء استفاده مالی از این افراد وجود دارد!
در ابتدا حتی ممکن است وضعیت اقتصادی این افراد بهتر شود! این درست مانند آنست که بیمار وامی با بهره زیاد به خودش می دهد و احساس می کند ثروتمند شده است ولی وقتی این وام را پس می دهد بشدت فقیر و بی چیز می شود!