تخلیه ذهن , مدیریت و کنترل افکار
سه شنبه, ۵ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۱۵ ق.ظ
بنام خالق یگانه ومهربان
کارگاه آموزشی در مورخه 96/10/4 باموضوع تخلیه و کنترل ذهن با آموزشگری سرکار دکنر سوگل مشایخی در ساختمان بهشت برگزار گردید.
تخلیه ذهن و کنترل افکار
دنیا یا کره زمین همانند راهرو می ماند.از یک در وارد میشویم و از در دیگری خروج میکنیم. اما همه ماهیت ووجود ما در رد شدن ازاین مسیر و انتخاب ها و آگاهی ها که به دست می آوریم و مسیری که مشخص میکنیم. همه درهمین راهرو خیلی سریع اتفاق می افتد.پس باید هوشمندانه حواسمون باشه که چه اتفاقی رخ میدهد.همه موجودات عالم وجود و ماهیت در لحظه تولدشکل میگیرد. یک فیل ، فیل بدنیا می آید و فیل هم از دنیا میرود. یک درخت،درخت به وجود می آید و درخت هم ازبین میرود.
اما؛انسان تنها موجودی است که انسان به وجود می آید یک انسان بالقوه و یک فرصتی به نام عمردارد و اختیاراتی دارد و برای انتخاباتش و اختیاراتش و رفتارهایی که انجام میدهد.انسان که این مسیرها راطی میکند باید بدانیم که درانجام کارهایش میشود اسم انسان روی آن گذاشت.
حیوانات هیچگاه بهم خیانت نمیکنند،دروغ نمی گویند،مال یکدیگر را نمیخورند،جنگ راه نمی اندازند و قتل عام نمیکنند.
انسانهایی که این کار را میکنند مقامشان از مقام حیوان پایین تراست.
اگرانسانی توانست ازمقام خودخواهی به دیگرخواهی برسد, اندیشه کند, روحش را رشد دهد و ظرفیت انسان بودن استفاده کند , میشود گفت که او یک انسان است.
اگرانسان دراین مسیرراهش را ادامه دهد به مقام فرشتگی و در نهایت به خود خدا میرسد.
هرکاری که میخواهیددر زندگی انجام دهیدباید سه مرحله را انجام دهید.
1 _ کسب آگاهی
2 _ کسب تجربه
3 _ نهایت تلاش و بعد واگذاری نتیجه به خداوندرادرزندگی پیاده کنید.
اگراین چند مورد که ذکر شد را در زندگی به کارببرید هرگز غصه نمیخورید.
اگراین کارهاراانجام دهیم میتوان گفت اینجایی که هستم قسمت و تقدیر من است. ولی اگراین سه مرحله راانجام ندهیم بنشنیم و بگوییم قسمت و سرنوشت است غلط است.
برای تخلیه ذهن باید چیکار کنیم؟
انسان ازدوتن تشکیل شده،یک تن جسم ویک تن روحهمان طورکه جسم ما به غذا،تمیزی نیاز دارد.روح هم به غذا احتیاج دارد.هر چی جسم ما میخواد روح هم نیازدارد.
اگربه روح خود توجه نکنیم چه اتفاقی میفتد.
بطورمثال:فردی 60ساله میباشد ولی روحش 5ساله است.او به روح خود به اندازه یک فرد5 ساله تغذیه داده و رسیدگی کرده است.
بایدبه روح و جسم جدا جدا رسیدگی کرد.
باتغذیه روح انسان میتواندبه بالاتری درجه برسد میتواند مدرک تحصیلی گرفت.
فردی که دکترا دارد انتظار میرود که سطح شعور او هم باتحصیلاتش بالا رفته باشد ولی ربطی ندارد او با جسم خود به مقطع دکترارسیده ولی هنوز روح اوکوچک است.ولی فردی که ازلحاظ سنی پایین است ولی روح او از سنش بیشتراست , اینجاست که می فهمیم او به روحش هم غذاداده است.
غذای جسم با غذای روح فرق میکند.
غذای جسم , قورمه سبزی وقیمه ...است
ولی غذای روح، عبادت و ارتباط های معنوی، و کارهای خوب،علم و آگاهی ودانش و معرفت است.
همان طورکه ماجسم خود را روزی سه الی چهار بار تخلیه میکنیم. یعنی به دستشویی میرویم و یا خانه خود را تمیز میکنیم.
روح هم نیاز به تخلیه و تمیزی دارد.
فردی که شصت سالش است رادرنظربگیریم این فردشصت سال است که ذهنش تخلیه نشده است.
مانند اتفاقی که پر از آلودگی و کثیفی است اگر بخواهیم فرش ابرشیم بیندازیم بایداول اتاق راتمیزکنیم. ذهن هم همینطوراست اگربخواهیم که داخلش راازدانش وآگاهی جابدهیم بایدخیلی چیزها رادور ریخت.
انسان از وقتی که چشم به دنیا باز میکنندتا به امروز میلیاردها عکس گرفته است. و یکی از این عکسها هیچگاه پاک نمیشود. یعنی توی اتاق ذهن ما میلیاردها عکس وجود دارد.اینها در فایلهای طبقه بندی میشه بنام ناخوداگاه ذهن، مانند یک کتابخانه،
این عکسهابااحساس مربوطه سیو شده است. یعنی یک صحنه ای که دید و ناراحت شدید و یا یک بوی خاص به مشام ما خورده اگر دوباره همان صحنه را ببینیم اون احساس و خاطرات رامرور میشود.
حالا نه تنها عکس و فیلم هایی که میگیریم. خیالها و هروزمان که درگذشته داشتیم هنوز عکسهایشان هست.
واینکه مغز ما یک جاهایی را برای سیو فیلمهایمان داردکه اسم آن فیلمها(خاطرات ما) هستند.
همه اطلاعاتی که ازکودکی تابه حال گرفتیم و آرزوها در اتاق ذهن ما وجود دارد.
مانند : شوق ها، انگیزه ها، عشق ها، تنفرها، ترس ها، نگرانی ها همه احساسات دراتاق ذهن ماوجوددارد.
یکسری از این چیزها که گفته شده نبایددرذهن ما باشد باید خالی شود و یکسری ها باید باشد.
روش های تخلیه ذهن چه چیزهایی هستند.به غیر از هیپنوتیزم یه روش ساده و راحت وتاثیرگذار و در دسترس وجود دارد.
خاطرات بد , ترس ها , تنفرها و نگرانی ها این چهار تا باید از ذهن تخلیه شود.
افرادی که زودرنج هستند و زود اعصبانی میشوند نیازبه تخلیه ذهن دارند.
اولین چیزی که باید بریزیم بیرون خاطرات بداست.
به یک مداد و کاغذ آچارو شمع نیازدارید . روی برگه خاطرات بد قبل دبستان را بنویسید و روی آن خاطرات نام گذاری کنید ولی خاطرات را مرور نکنیدکه باعث آشفتگی شود فقط کدبهش بدهید. بعدخاطرات دبستان به بالا
ترسها، دو جور ترس داریم:
من میترسیدم از : (که مربوط به گذشته میشود )
دیگری من میترسم از : (که مربوط به حال میشود )
بایدبنویسیدکه ازچه می ترسیدید و می ترسید.
تنفرها، یک جمله می نویسید که از چه کسی تنفر دارید مثلا: من از فلانی متنفرم و دلیلش را می نویسید.
ذهنتان را از افرادی که باعث آزار و اذیت شما شدند دور بریزید.
نگرانی ها: می نویسید من نگرانم ازکه مربوط به آینده میشود. هر چیزی که در آینده از آن نگران هستید را بنویسید.
درآخراین کاغذرا پاره پاره کرده وریز ریز کنید درحالات خردکردن این کاغذ به انسان احساس خوب دست میدهدبعدآن رایا با آتش بسوزانید ویا در آب روان بریزید.
آب و آتش و خاک و باد عناصر اصلی طبیعت است و به انسان حس خوب دست میدهد.وقتی که میخواهید تخلیه ذهن انجام شود یک شمع کنارتان بگذارید.
وباخودبگوییدکه ذهن من پاکیزه شدومیخواهم شروع کنم به مثبت اندیشی وکارهای خوب باید یاد بگیریم که در ذهن ما چی باید وارد بشود چی وارد نشود.
برای کنترل ذهن چه بایدبکنیم؟
یک قانونی وجود دارد مانند قانون لیموترش گفته شده که یک لیموترش را قارچ کنیم ومقداری نمک بپاشیم چه اتفاقی می افتد مسلما آب در دهان کسانی که به ان فکر میکنند جمع میشود. تخیل انسان هم همانند لیموترش است. یعنی چیزی که خیال میکند در کنارش نیست تاثیر فیزیولوژی میگذارد.
افرادی که خاطرات بد را کنترل میکنند بعد ازمدتها دچار تپش قلب و خشم شده درصورتی که خاطرات مربوط به گذشته میباشد.باید یاد بگیریم که ذهن راکنترل کنیم.
همین مراقبت هایی که میکنیم چیزی تاریخ گذشته و کثیف وارد جسم نشود باید مراقب باشیم که چیزی کثیف و آلوده هم وارد روح نشود.
درهنگام عصبانیت خود را کناردریا و یا منظره ای که دوست دارید تصور کنید و ذهن رابه هرجا که بخواهیم میتوانیم برد , این یعنی قدرت صحانیت ذهن
ذهن ما یک اسب دارد.این اسب برای خود بخواهد همه طرف میرود یعنی چی: ما در جمع سخنرانی نشستیم ولی ذهن ما در گذشته یا در حال و یا در آینده درگیر است , این قدرت ذهن انسان است.
حالا اسب باید تحت کنترل ما باشد یا ما باید تحت کنترل اسب باشیم , بایدبتوانیم اسب راکنترل کنیم.
حالاما چطور میتوانیم این اسب را کنترل کنیم که به هزار جا نرود.
ما نمیتوانیم این اسب راکه به هزار جا میرود کنترل کنیم ولی میتوانیم این هزار جا را تبدیل به سه جا کنم.
با خود فکر میکنم که این ذهن من درگذشته یا در حال و یا در آینده است.
تمام اتفاقاتی که برای من رخ داده این اسب من اجازه دارد فقط در خاطرات خوب و در تجربه یعنی درس ازخاطرات بد بگیرد و بگذرد.
چه چیزهایی ممنوع است :
1-نوشخوار فکری و مرور خاطرات بد گذشته
2-سرزنش کردن است که دائم با خود تکرار میکنیدکه چرا من این کار را کردم چرا نکردم.سرزنش باعث میشوداعتمادبه نفس آدم پایین میاید.
مامیتوانیم ازسرزنش هایمان تجربه کسب کنیم که بعدهاتکرارنکنیم.
با این سرزنشها چکار میتوانیم بکنیم : یک صفحه بردارید و هر سرزنش را بنویسید و یک مثلث جلوی آن بکشید و تجربه ای که گرفته اید را در آن بنویسید و بعد تمام سرزنشها را پاک کنید و فقط تجربه ها بماند.
با خود بگویید هر کاری کردم خوب کردم چون بازده عقل من اون موقع همین بوده و الان گذشته و فقط تجربه آن را نگه می دارم.
3- نگرانی ها در مورد آینده : بدترین حالات را تصور می کنید مثلاً : فرزندتان دیر میاد هزار فکر ناجور می کنید ولی به جای آن می توانید بگویید حتما حالش خوب است و بهش خوش میگذرد.
به دو مسئله می توانید فکر کنید:
1- تصور بهترینها , خودت را در آینده تصور کن
در زندگی دقیقاً باید بدانید چی می خواهید , هر چیزی را احتیاج دارید فکر کنید و دقیقا آن را از خدا بخواهید .
یک جوری برنامه ریزی کنید که انگار صد سال زنده خواهید بود و چطور می توانید, بهترین آدم باشید و 10 سال آینده را بنویسید, بنویسید تا اتفاق بیفتد.مثلاً : بگویید بهترین دختر شهر با این خصوصیات و قیافه عروسم خواهد شد ویا....
دقیقا به هستی سفارش دهید و به سمت آن تلاش کنید .
2- بودن در لحظه و لذت بردن از آن و نهایت تلاش
امروز می خواهم بهترین مادر باشم و یا .... الان می خواهم غذا بخورم , الان می خواهم بخوابم , هر کاری می خواهید انجام دهید, به همان فکر کنید و نگذارید فکرتان جای دیگر باشد .
70 درصد باید در حال باشید و 30 درصد در گذشه و آینده باشید .افرادی که در حال هستند از زندگی لذت می برند.
در حال چه اتفاقی می افتد که ذهن ما را خراب می کند ؟
انرژی منفی دادن , نیمه خالی لیوان را دیدن
فرکانس کلمات منفی را جدی بگیرید.
مغز دو نفر را آزمایش کردند فردی که می گفت نمی توانم , با فردی که می گفت من می توانم , ترشح مغزشان فرق می کرد فردی که می گوید می توانم مغز ترشح زیادی دارد ولی فردی که می گوید خسته شدم , نمی توانم , مغزش قفل می کند .
با یکسری تکنیکها می توانید با وارد شدن انرزی منفی ( نگرانی ها , ترسها , خاطرات بد و تنفرها ) مغز را به سمت مثبت هدایت کنید.
1- شروع کنید اطرافتان دایره ها را بشمارید.
2- شمردن رنگهای آبی و سبز در اطرافتان ( این دو رنگ طیف آرامش دارند و ذهن را آرام می کند)
3- ارتباط با عناصر اربعه ( آب , خاک , باد و آتش ) دستتان را روی آتش قرار دهید یا در باد بگیرید یا سجده کنیدو....
4- دو تا نفس عمیق بکشید.
5- از قوه تخیلاتتان استفاده کنید . خودتان را کنار دریا یا دشت پر از گل ویا .... فرض کنید و هر جا آرامش می گیرید , از آن در لحظات کنترل ذهن و یا خواب استفاده کنید.
درود بر جمعیت طلوع رهایی رستا
- ۹۶/۱۰/۰۵
- ۱۶۰۶ نمایش