اولین سالروز رهایی دانشپذیر فرهاد

بنام خالق یگانه ومهربان

در تاریخ 96/8/24 جشن باشکوه اولین سالروز رهایی دانشپذیر فرهاد به راهنمایی جناب آقای عسگری در شعبه ابوذر برگزار گردید.

این روز زیبا را به جناب آقای حبیبی دبیر کل جمعیت طلوع رهایی رستا وراهنمای گرانقدر جناب آقای عسگری ودانشپذیر فرهاد وخانواده محترمشان تبریک عرض می نماییم .

خلاصه ا از صحبتهای دانشپذیر فرهاد

تشکر می کنم از جناب آقای حبیبی دبیر کل جمعیت وراهنمای عزیزم جناب آقای عسگری ومادر و خانواده ام که زحمات بسیاری برایم کشیدند.

در زمان اعتیاد تمام داشته هایم را از دست داده بودم و فقط خانواده ام مانده بودند تصمیم به قطع گرفتم و با خودو عهد بستم که دیگه مصرف نکنم یک هفته خونه می خوابیدم و همه خانواده را عذاب میدادم و دوباره بیرون می رفتم تمام عهدم را فراموش می کردم ومصرف می کردم.

از سال 90 تا 95 خیلی سختی وعذاب کشیدم . در سال 94  محرم بود در آشپزخانه هیئت  کار می کردم , نزدیک اربعین شد دوستانم رفتند کربلا ,من هم خیلی دوست داشتم بروم ولی ویزا نداشتم , دلم خیلی شکست , اون شب تو خیابانها مسافر می بردم که چند نفر می خواستند بروند وگفتند امسال ویزا نمی خواهد ومن هم باهاشون همراه شدم ومواد مصرفی کم داشتم ,گفتم زیارت می کنم و برمی گردم نمی دونستم که چند روز طول می کشه در نجف خوب بودم ولی در کربلا در بین الحرمین مثل جنازه افتاده بودم همه از رویم رد میشدند ونمی تونستم زیارت کنم فقط دعا کردم که از مواد مخدر رها شوم .

سال بعد دوستم علیرضا گفت بیا بریم یک گرده درمانی بریم , من رفتم واز آموشگری خانم موسوی بسیار خوشم اومد وگفتم چه جای خوبی است وبا آقای عسگری آشنا شدم . آقای عسگری گفتند آرزوت چیه ؟ گفتم آرزوم این است که دیگه مواد نکشم .گفتند این که آرزو نیست شما یک هفته حرف من را گوش کن رها میشی .پیش خودم گفتم من هفته به هفته مواد نکشیدم ولی نشد. 

من یک هفته گوش کردم وباورم نمیشد گروه درمانی معجزه می کند ومن تونستم بدون مواد هزاران کار کنم وبه گروه درمانی ایمان آوردم.

اگر یک کم خواست داشته باشیم ویک قدم برداریم گروه درمانی برایمان هزار قدم برمی دارد و همه جوره پشتیمانمان  هستند وعشق واقعی را اینجا فهمیدم .

درود بر جمعیت طلوع رهایی رستا