گزارش تصویری از جشن باشکوه پنجمین سالروز رهایی دانشپذیر محمدوخلاصه ای از صحبتهای ارزشمند ایشان
بنام خالق یگانه ومهربان
در روز شنبه 96/2/16 جشن باشکوه پنجمین سالروز رهایی دانشپذیر محمد به راهنمایی جناب آقای حبیبی در شعبه ابوذر برگزار شد.
این روز زیبا را به جناب آقای حبیبی ودانشپذیر محمد وخانواده محترمشان وجمعیت طلوع رهایی رستا تبریک عرض می نماییم.
درود برجمعیت طلوع رهایی رستا
صحبت های دانشپذیر محمددرپنجمین سالروز تولدشان
من این تولدراگرفتم فقط به این خاطرکه بیایم پشت این میز واز آقای حبیبی تشکرکنم هرفرصتی که پیداکنم دست ایشان رامی بوسم تواین دوره زمانه امثال آقای حبیبی کم هست امثال ایشان این نوید رامی دهند که هنوز آدم هایی هستندکه به دیگران کمک کنند .
یادم نمی روددرمنطقه هشت من آقای حبیبی رادیدم ایشان وقتی مرادیدیک حالتی دست من راگرفت که هیچ وقت یادم نمی رود من ایشان رادلی دوست دارم .خداوندبعضی وقتها به بندگانش رحم میکندباآن همه درگیری امروز به اینجارسیده ام .
یک حرف آقای حبیبی همیشه می زندایشان یک تعریف ازایمان داردمیگویندایمان اعتقادبه چیزی است که ندیدنیست پاداش آن هم به دست آوردن چیزهای ندیدنیست ایشان یک حرف دیگرهم می زنند به تعدادروزهای پاکیتان نگاه نکنید به پاکی روزهایتان نگاه کنیدکسی مستحکم ترهست که پاکی روزهایش بیشترباشد روی پاکی روزهایتان کارکنیدهرکس این کاررابکندقوی ترپایدارتراست می تواندببیندمن دست آقای حبیبی رامیبوسم چون گذشته ی خودم راهیچ وقت فراموش نمی کنم .
گذشته ی پراز ترس وکثافت من به واسطه ی کارم یک ریال خرج موادنمی کردم وهمین امرباعث میشدهرروز بیشترغرق شوم روزی ۱۶ساعت پای مواد میشستم وبه جایی رسیدم که ادرارم خونی شده بود.به واسطه ی نظامی گری بسیار مغروربودم اماآقای حبیبی من رابه راه آورد ایشان می گوینددیدمان رابه موادعوض کنیم اگر دیدمان به موادمانندکثافت باشد رهایش می کنیم امااگردیدمان به آن مثل شیرینی باشد اگر ده سال هم رهاباشیم بازهم به دنبالش می رویم .چرابه گروه درمانی می آییم تاعاقبت افراددرگروه راببینیم چه افرادی که از همه لحاظ ظاهری مالی موقعیت اجتماعی بالابوده انداماگروه راترک کرده والان کجاهستند .واینهابرایمان درس عبرت می شود .
وقتی ازگروه درمانی قبلی بیرون آمدیم آقای حبیبی هرروز زنگ میزد و می گفت که باید امروز خودت نشان دهی وبامشکلات مبارزه کنی من این چیزهارافراموش نمی کنم .
تنهاچیزی که دراین راه مااز دست میدهیم اعتبارمان هست اگر ده سال هم رهایی داشته باشیم تاچشممان قرمز می شود می گوینددوباره موادمصرف کرده است .ازهمسرم خیلی مچکرم اگر ماجای آنهابودیم هیچ وقت گذشت نداشتیم .
پدرم پاکی من راندیدواین برای من یک حسرت است تاآخرعمر.کسانی که کنترلی مصرف میکنندوفکرمیکنندمیتوانندمصرف موادشان راکنترل کنندبه هوش باشندکه فکروخیالی بیش نیست .اگر به پاکی رسیدیم بتوانیم به دیگران هم کمک کنیم .روزی آقای حبیبی به من گفت سه ماه نباید سرکاربروی کاربه جایی رسیدگه نامه ی اخراج من به درخانه آمداماایشان گفتندخداهمه چیز رادرست میکندوهمانطور هم شدوهمه چیز برگشت .برای سربلندی راهنمایم دعامی کنم انشاا...هرچه ازخدامی خواهندخدابه ایشان بدهد من فقط می توان باپاک ماندنم دردی به دردهای راهنمایم اضافه نکنم چون میدانم که عودکردن من میشوددردی روی دل راهنمایم انشاا...هرگرفتاری داردازخدامی خواهم که برطرف شود.
- ۹۶/۰۲/۱۷
- ۳۲۳ نمایش