گزارش تصویری از جشن باشکوه اولین سالروز رهایی دانشپذیر علیرضا

بنام خالق یگانه ومهربان

روز شنبه 96/2/23 جشن باشکوه اولین سالروز رهایی دانشپذیر علیرضا به راهنمایی جناب آقای همدانی در شعبه ابوذر برگزار شد.

این روز زیبا را به جناب آقای همدانی وخانم اسناد عزیز راهنمایان گرانقدر ودانشپذیر علیرضا وخانم حسینی وخانم بهشتی وخانواده محترمشان تبریک عرض می نماییم .بهترینها رابرایشان آرزومندیم.

باسلام وعرض ادب خدمت شمادوستان عزیز،خیلی خوشحالم که دراین جایگاه قراردارم ازهمه ممنونم که دراین جشن شرکت کردیدمن جاداره اول ازخداتشکرکنم که یکباردیگه فرصت زندگی کردن روبهم داد چون همیشه ازخداشکایت داشتم وبهانه تراشی می کردم وهرزیبائی که دراختیارم گذاشته بودنمیدیدم درصوریکه من همه چیز داشتم ،تشکرمی کنم ازبنیانگذارجمعیت طلوع رهائی رستا جناب آقای احسان حبیبی ممنونم که ایشان اینجاروبناکردند ومن بعدازسالهاتخریب بیام اینجاوبتونم آزادورهازندگی کنم،خیلی تشکرمی کنم ازراهنمای دانشیارم خانم اسنادخیلی برای زندگی ماخیلی زحمت کشیدند،من درزندگی براثرمصرف موادخیلی سختی ودردکشیدم وهمه وحتی خانواده ازمن بریده شده بودندوفکرنمی کردنددیگه بتونم رهابشم تشکرمی کنم ازپدرومادرم که من روحمایت کردن ،خوشبختانه من پدرومادرخیلی خوبی دارم وهمین مهربانی زیادآنهاباعث شدکه من به بیراهه کشیده بشم،همیشه دوست داشتن زیادهم خیلی خوب نیست،بزرگترین معجزه زندگیم آشنایی باراهنمای خوبم آقای ابراهیم همدانی بود،من سال های سال بازدن موادمخدرهمه داشته هایم راازدست داده بودم وباوجوداینکه حتی خانواده ازمن بریده بودن تنهاکسی که توانست من روبپذیردجمعیت وراهنمای خوبم بودکه روزاول من راباآغوش گرم پذیرایی کرد،آرزومی کنم خودم روزی معجزه کسی بشوم وبتوانم به همدردانم خدمت کنم،ازگذشته خودم بگم باوجوداینکه خیلی بچه زرنگی بودم وخودم فعال کارمی کردم متأسفانه رفیق بازی وکنترل نداشتن خانواده روی رفتارهای من باعث شدکه من باوجودغروروتکبر وخودبزرگ بینی روبروشوم واین باعث شدازخانواده فاصله بگیرم وروی بیارم به رفیق بازی واستقلال بیش ازحد...درسن ۱۷سالگی روی آوردم به مشروب وازآنجاکه بچه بااستعدادی بودم سیرمصرف موادراخیلی سریع طی کرده وبه مصرف تریاک وهروئین وشیشه روی آوردم سال۷۹آمفتامین رااستفاده کردم وخیلی ازآن خوشم آمدم وچون ازبچگی کارمی کردم ودست وبالم بازبودبرای تهیه شیشه مشکلی نداشتم وباوجودگرانی آن زمان شیشه به راحتی تهیه ومصرف بیش ازحدداشتم،دیگه هیچ آرزویی برام نمونده بودبه جزمصرف،به این جایگاه رسیدن برامن خیلی دردداشت دردبی پولی نداری واین باعث می شدکه ذهن من بسته بماندومتأسفانه بارهاعودمجددمی کردم چون مصرف موادم خیلی زیادبودذهن من کارنمی کردمن بارهاوبارهاترک می کردم کل کمپ های تهران رارفتم ،قرص گیاهی وهزاران راه دیگه ولی نمیدونستم برای چی می خوام ترک کنم ،ازدوران توهم شیشه براتون بگم حدودیک سال همه چیزروازلحاظ روحی ازدست داده بودم ودرمحرم۸۴که عیدنوروزهم بودمن ازخداشفاگرفتم واتفاق بزرگی برام افتادوازلحاظ روحی دوباره روبه راه شدم وخدایکباردیگه فرصت زندگی دوباره ای به من داد،شماهربارکه موادمخدرراکنارمی گذاریدودوباره استفاده می کنی یک چیزراازدست میدهیدوبرای من بارهااین اتفاق افتاد،ازدانشیارم خیلی تشکرمیکنم که منوحمایت کردن توی این راه خیلی سختی کشیدندازایشون وخانواده ام میخوام منوحلال کنندازخانم بهشتی خواهرعزیزم وآقای محسن رحمانیان تشکرمی کنم که من رابااینجاآشناکردند